سالها پیش، اینجا زمین است؛ صدای ما را از نهایت جهالت و گمراهی میشنوید!
چهارشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۲، ۰۸:۱۷ ق.ظ
سالها پیش، اینجا زمین است؛ صدای ما را از نهایت جهالت و گمراهی میشنوید!
سال هاپیش، در زمانی نه خیلی دور و نه خیلی نزدیک؛ اینجا زمین است!اوضاع رو به وخامت گذاشته است و حتی خورشید با آن همه عظمتش نمیتواند بر تاریکی جهالت ساکنان زمین که خودشان را انسان میخوانند غلبه کند. در گوشه ای افرادی گرد هم آمده و از سحرگاهان تا شامگاهان مشغول عبادت سنگ و چوب و دیگر معبود های پست و دروغین هستند. در گوشه ای دیگر عدهای برای طلب باران درخت هایشان را آتش زده اند و اگر خوب دقت کنی میتوانی آنان را بالای تلی از خاکستر در حال خواندن دعای باران ببینی.
گروهی را میبینم که بر صورت و بدن گروهی دیگر شلاق میزنند و آنان را وادار به انجام اعمال طاقت فرسا میکنند. تعجب ندارد! آن ها برده هستند و باید چنین رفتاری را متحمل شوند. عدهای که هر روز باهم در جنگ و ستیز هستند، برای محافظت از خودشان، 360 بت را در خانهای سیاه رنگ قرار داده اند. دائما از بت ها درخواست آرامش و سلامتی میکنند و پس از ساعتی عبادت و طلب آرامش و صحّت، شمشیر بر کمر به سوی میدان جنگ راه میافتند! البته خودشان هم نمیدانند امروز به چه دلیل خاصی باید بجنگند ولی خب قانونشان است دیگر!
دائما سر میچرخانم تا شاید کورسوی نوری در این تاریکی مطلق جهالت ببینم. اما برای هزارمین بار زنده به گور کردن دختران، پرستش آتش، خرافه پرستی های گوناگون و همه و همه از نظرم میگذرند. فرزند بشر، لجام پاره کرده، افسار گسیخته و به سرعت در حال نزدیک شدن به اوج شقاوت است. در این میان حتی کسانی نیز هستند که دائما به فکر سبقت گرفتن از دیگران در مسیر شقاوتند!!! چه بد سرانجامی در انتظار اینان است.
***
از شبه جزیره عربستان نوری طلوع کرده است.تاریکی ها را درنوردیده، بساط شرک و بت پرستی، خرافه پرستی و برتری های نژادی را برچیده و میرود تا معیارهای انسانیت را متحول کند. فردی که در میان تمام اعراب به صداقت و امانتداری معروف است، میگوید خداوندش او را که بندهای از بندگان مقرب خویش میباشد، مأمور کرده تا مخلوقات را به سوی سعادت بخواند و آنان را در راه پر پیچ و خم سعادت ابدی، راهبری و راهنمایی کند...
***
با مطالعه این مقدمه نسبتا طولانی، منظرهای از اصلاحات اخلاقی و اجتماعی اسلام را دیدیم. حال باید اندکی هم در مورد مبنای این اصلاحات و مهم تر از آن، به کار گیری این اصلاحات در زندگی امروزی خودمان بحث کنیم.
اسلام در شرایطی که فضای نابسامانی بر جامعه آن روز حکمفرما بود، در میان یکی از جاهلترین و خرافه پرست ترین اجتماعات بشری ظهور کرد. این شرایط نامناسب در کنار عامل مهم دیگری باعث به وجود آمدن سختی های فراوان در راه گسترش اسلام شد چنان که پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند: ما اوذی نبی مثل ما اوذیت (هیچ پیامبری چون من -در راه رسالت- آزار ندیده است.1) آن عامل دیگر نیز، که پیش تر به آن اشاره شد، تبلیغ اخلاق بود در جامعه ای که بی اخلاقی کاملا بر آن حکمرانی میکرد!
رعایت اخلاق، مهم ترین محور دینداری
اگر برای اسلام، ضلع اعتقادات، عبادات و اخلاقیات را در نظر بگیریم، میتوان گفت که اخلاقیات مهم ترین بخش در میان آن هاست. چرا که اخلاقیات دقیقا نمونهی عملی اعتقادات و عبادات است. در واقع اخلاق نمود بیرونی همه فضایلی است که از طریق اعتقاد صحیح و عبادت به دست آمده اند.اسلام توجه ویژهای به اخلاق، مسائل اخلاقی و رعایت اخلاق در اندیشه و عمل دارد و تهذیب نفس را که نتیجه رعایت مسائل اخلاقی است، یک مسئله اساسی و زیربنایی میداند که دیگر برنامههای انسانها از آن نشأت میگیرد و بر تمام احکام و قوانین اسلامی سایه افکنده است. تکامل اخلاقی هدفی است که ادیان آسمانی بر آن تکیه میکنند و آن را ریشهی همه اصلاحات اجتماعی و وسیلة مبارزه با مفاسد و پدیدههای نابهنجار میشمرند.2
حضرت علی علیهالسلام در حدیثی میفرمایند: «اگر ما امید و ایمانی به بهشت، و ترس و وحشتی از دوزخ، و انتظار ثواب و عقابی نداشتیم، شایسته بود به سراغ فضایل اخلاقی برویم؛ زیرا آنها راهنمای نجات و پیروزی و موفقیت هستند».3 این حدیث بهخوبی نشان میدهد که فضایل اخلاقی نه تنها سبب نجات در قیامت است، بلکه زندگی دنیا نیز بدون آن سامان نمییابد.
به کارگیری اصول اخلاقی در زندگی روزمره
حال این سوال مطرح میشود که چگونه باید متخلق به اخلاق اسلامی شد؟ اصلا چگونه میتوانیم به اخلاق که این همه صحبت از فوایدش(!) کردیم، برسیم و بشویم یک فرد اخلاقی؟!
جواب این سوال فقط دریک کلمه خلاصه میشود. با توجه به تعریفی که قبل ترها از اخلاق داشتیم، و با عنایت به اینکه همهی اخلاق در یک کلمه خلاصه میشود، در واقع میتوانیم به این نتیجه برسیم که فشردهی تمام آموزه های اسلام میشود یک کلمه که آن هم تقواست!
تقوا، عصاره اسلام
گفتیم که تقوا فشرده شدهی همه آموزه های پر برکت اسلام است. اما تقوا خود دامنه وسیعی دارد؛ پس بهتر است اول این پرسش را مطرح کنیم که منظور از تقوا به عنوان عصاره اسلام چیست و اصلا به چه کسی با تقوا گفته میشود؟تقوا از ریشه وَقَیَ به معنی حفاظت کردن از چیزی است و بنابر این ازمنظر لغوی میتوان تقوا را حفظ کردن نفس از هرچیزی که برایش زیان آور است معنی کرد.(به این تعریف در کتاب مفردات القرآن راغب اشاره شده است.) اما خارج از معنای لغوی و در معنای اصطلاحی نیز میتوان معانی خاص تری برای تقوا یافت. چنان که رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله میفرمایند: تمام التقوی ان تتعلم ما جهلت و تعمل بما علمت؛ تمام و کمال تقوا این است که آنچه را نمی دانی بیاموزی و بدانچه می دانی عمل کنی.4
دسته بندی های تقوا
معمولا تقوا را در سه سطح دسته بندی میکنند. اولین دسته که کاربردی عامه دارد و تقوای صغری(کوچک) لقب گرفته است، به معنی خویشتن دار بودن و پرهیز از گناهان است. همانطور که اشاره شد، این نوع از تقوا عام است. یعنی در بسیاری از جوامع بشری رعایت میشود.دسته دوم که تقوای وسطی(میانه) خوانده میشود، پرهیز فرد از برخی حلال ها از خوف مبتلا شدن به حرام است. انسان دارای این درجه فردی است که حتی برخی از اعمال مباح را نیز از خوف اینکه مبادا برایش زمینه ساز گناه و نافرمانی باشد، انجام نمیدهد. در این رابطه، رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند: انّما سُمّىالمتّقون لترکهم مالا بأس به حذراً للوقوع فیما به بأس؛
پرواپیشگان را بدان دلیل باتقوا گفتهاند که آنان از انجام کارى که گناه نیست امّا ممکن است باعث گناه شود، دورى مىجویند.5و6
دسته سوم نیز تقوای کبری(بزرگ) خوانده میشود که مخصوص اولیاء خاص الهی است و از محدوده بحث ما خارج!
نتیجه گیری:
اسلام بر اساس سه محور اصلی اعتقادات، عبادات و اخلاقیات بر پا شده است. همانطور که هر عملی آداب خاص خودش را دارد، آداب اعتقادات و عبادات نیز، رعایت اخلاق میباشد. از طرفی چون اخلاق نمود بیرونی عبادات و اعتقادات است، میتوان آن را برترین محور و شامل دو محور دیگر در نظر گرفت. ضمنا تخلّق به اخلاق اسلامی از رعایت تقوا ناشی میشود و الحق که باید تقوا را عصارهی اسلام خواند. در نتیجه میتوان گفت آن کس که از نافرمانی خدا چشم بپوشد و در مرحله بعد از هر عمل منتهی به نافرمانی خدا پرهیز کند، اسلام ناب را درک کرده و در مسیر سعادت قدم بر میدارد.والعاقبة لاهل التقوی والیقین
18 / اسفندماه / 1392 ه.ش
پاورقی
1. بحارالانوار، ج 39، ص 56.
2. ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 22.
3. مستدرک الوسائل، ج3، ص283.
4. تنبه الخواطر 2/120
5. مجمع البیان ج۱، ص۸۳.
6. مستدرک الوسایل ج۱۱، ص۲۶۷.
پ.ن: هدفم از نوشتن این مقاله پیاده سازی بیانات حجت الاسلام و المسلمین ریاضت بود که چند وقت پای منبرشان در رابطه با تقوا نشسته بودم! در نهایت به نظرم جالب تر آمد موضوع را از جنبه دیگری نگاه کنم که نتیجه اش شد مقاله ای که مطالعه فرمودید!
۹۲/۱۲/۲۱